محل تبلیغات شما

 

دوستم پیام داده دفعه ی اخرت باشه که اینکارو با من میکنی

من: کدوم کار؟؟؟!!!!!!

دوستم :این چه کتابی بود بهم دادی که بخونم دارم خفه میشم 

از بغض از گریه 

چند روزیه کتابو تموم کردم اما مگه گریه ی من تموم میشه مگه 

بغض میذاره کارامو بکنم زهرا خدا بگم چیکارت کنه زندگیمو ریختی بهم

من : تا باشه همیشه از این اشکها و گریه ها تازه دو تا کتاب 

دیگه هم برات کنار گذاشتم

دوستم: لازم نکرررررررده

 

کتاب یادت باشه  روایت زندگی شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی

هستش که سال ۹۴ در دفاع از حرم حضرت زینب سلام الله علیها

شهید میشه

 این کتابو یه بنده خدایی بهم هدیه داد بعد از خوندنش 

تا یه هفته تو حال خودم نبودم ورق به ورق  کتاب رو با اشک میخوندم 

خدایا به همسران شهدا صبر بده 

بارها از خودم میپرسم الان همسر شهید حمید سیاهکالی کجاست چیکار میکنه

تونسته با شهادت همسرش کنار بیاد یا نه 

آدم دلش آتیش میگیره 

تو یه قسمت از کتاب نوشته بود

بعد از شهادت حمید با دیدن هر زوج جوانی به گریه میفتادم

الهی بمیرم برای دلهای داغدیده و دردمند همسران شهدا. 

چقدر مظلومند .

شهدا همسران شهدا

تا یار که را خواهد و میلش به که باشد

شهدا ,یه ,حمید ,همسران ,شهید ,کتاب ,همسران شهدا ,رو با ,با اشک ,کتاب رو ,اشک میخوندم خدایا

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بازرگانی هادی چوب